دانلود پروژه مقاله شکّاکیت و نسبیتگرایی در word
یکشنبه 95/4/6 2:43 صبح| | نظر

دانلود پروژه مقاله شکّاکیت و نسبیتگرایی در word دارای 52 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود پروژه مقاله شکّاکیت و نسبیتگرایی در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله شکّاکیت و نسبیتگرایی در word
چکیده
مقدّمه
پیشینه: دورههای هجوم شکّاکیت بر دانشهای نظری و ارزشی
1 شکّاکیت و نسبیتگرایی در آغاز پیدایش فلسفه یونانی
2 ظهور شکّاکیت پس از ارسطو در قرنهای چهارم و سوم قبل از میلاد
3 شکّاکیت در آکادمی
4 شکّاکیت پورُنی (پورنیسم)
5 شکّاکیت در آغاز قرون وسطا
6 احیای شکّاکیت در قرن شانزدهم میلادی (عصر نوزایی و نهضت اصلاح دینی)
7 شکّاکیت در عصر جدید (قرن هفدهم)
8 شکّاکیت در عصر روشنگری (قرن هجدهم و نوزدهم)
9 شکّاکیت و نسبیتگرایی معاصر
نقد و بررسی
شکّاکیت یا نسبتگرایی فراگیر (مطلق)
شکّاکیت یا نسبیتگرایی پیچیده
پینوشتها
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله شکّاکیت و نسبیتگرایی در word
الف. فارسی و عربی
ـ الصدر، سیدمحمدباقر، فلسفتنا، (بیروت، دارالفکر، 1970)
ـ الصدر، سیدمحمدباقر، الأسس المنطقیه للأستقراء، (بیروت، دارالتعاریف، بیتا)
ـ احمدی، بابک، کتاب تردید، (تهران، نشر مرکز1374)
ـ بریه، امیل، تاریخ فلسفه، ترجمه علیمراد داودی، (تهران، نشر دانشگاهی، 1374، چ دوم)
ـ حسینزاده، محمد، پژوهشی تطبیقی در معرفتشناسی، (قم، مؤسسه امام خمینی، 1382)
حسینزاده، محمد، فلسفه دین، (قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1376)، فصل اوّل
ـ خراسانی، شرفالدین، از سقراط تا ارسطو، (تهران، دانشگاه ملی ایران، 1356، چ دوم)
ـ خوانساری، محمد، منطق صوری، ج 2، (قم، بی تا ، بی نا)
ـ داودی، علیمراد، سوفسطائیان، (تهران، دانشگاه تهران «مجله دانشکده ادبیات و علومانسانی»، ش90)
ـ دکارت، رنه، تأملات در فلسفه اولی، ترجمه احمد احمدی، (تهران، مرکز نشر دانشگاهی1361)
ـ دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام و دیگران، (تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی،1370)
ـ راسل، برتراند، علم ما به عالم خارج، ترجمه منوچهر بزرگمهر، (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،1359)
ـ راسل، برتراند، مسائل فلسفه، ترجمه منوچهر بزرگمهر، (تهران، خوارزمی،1367)
ـ طوسی، نصیرالدین، نقد المحصل، تحقیق عبدالله نورانی، (تهران، دانشگاه تهران و مکگیل،1359)
ـ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلالالدین مجتبوی، (تهران سروش، 1375، ج1)
ـ کانت، ایمانوئل، تمهیدات، ترجمه غلامعلی حداد عادل، (تهران، مرکز نشر دانشگاهی،1367)
ـ کرم، یوسف، تاریخ الفلسفه الیونانیه، (لبنان، دارالقلم، 1979م)
ـ کمپرتس، تئودور، متفکران یونانی، ترجمه محمدحسن لطفی، (تهران، خوارزمی،1375)
ـ گاتری، دبلیو. کی. سی، تاریخ فلسفه یونان، ترجمه حسن فتحی، (تهران، فکر روز،1375)
ـ لوین و دیگران، فلسفه یا پژوهش حقیقت، ترجمه سیدجلالالدین مجتبوی، (تهران، جاویدان1351،)
ـ مجموعه آثار افلاطون، رساله تئاتتوس، ترجمه محمدحسن لطفی، (تهران، خوارزمی،1380)
ـ مهدوی، یحیی، شکّاکان یونان، (تهران، خوارزمی،1376)
ـ هاسپرس، جان، درآمدی بر فلسفه تحلیلی، ترجمه سهراب علوینیا، (تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب،1370)
ب. انگلیسی
-Barry, stroud The, Significance of philosophical Scepticism, (Oxford: Clarendon Press, 1984);
-Copleston, F. A History of Philosophy, (USA: Newman, Press, 1985);
-Craig, Edward, Routledge Encyclopedia of philosophy, (London, Routledge, 1998);
-Eversonl, Stephen, Companion to Ancient Thought: Epistemology, (Cambridge, universiy Press, 1990);
-Harman, Gilbert, Skepticism and the Definition of Knowledge, (USA: Harward University, 1990);
-Kekes, John, A Justification of Rationality, (USA: state University of NewYork, 1976);
-Lehrer, Keith, Theory of Knowledge, (USA: Westview Press, 1990) ch.9;
-Luper- Foy, steven, The Possibility of Knowledger: Nozick and His critics, (USA: Rowman, 1987);
-Michael, Williams, Unnatural Doubts, (Oxford: Blackweel, 1991);
-Moore,G.E,Four Forms of Scepticism,in Philosophical Papers, (London, Routledge, 2002);
-Moser, Paul, The Theory of Knowledg, (Oxford: Oxford University Press, 1998) Chs.1,8;
-Nozick, R. Philosophical Explanation, (Oxford: Oxford, University Press, 1981);
-Popkin, Richard, Skepticism, in Encyclopedia of Philosophy, P. Edwards (ed.) &; in Encyclopedia of Routledge Philosophy, E. Craig(ed.);
-Popkin, Richard, The History of Scepticism from Erasmus to Spinonza, (London: Colfornia University Press , 1979);
-Rescher, Nicholas, Scepticism, (Oxford: Blackwell, 1980);
-Unger, Peter, Ignorance, (Oxford: Oxford University Press, 1975)’
-Weintraub, Ruth, The Sceptical challange, (London: Routledge, 1997);
-Williams,Michael, Problems of Knowledge, (Oxford: Oxford University,2001);
-Zeller, E, Otlines of the History of Greek Philosophy, Translated by L.R, Parmer (London: Routledge, 13th Edition, 2001);
-Zeller, E, The Stoics Epicureans & Skeptics, (London: Longmans, Green, 1880);
چکیده
شکاکیت و نسبیتگرایی در مغرب زمین فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. نگاهی گذرا به پیشینه آن حاکی از تحققدورهها و جریانهای گوناگونی است که نتایج و پیامدهای خطیری به دنبال داشته است. دست کم میتوان نُه دوره یا جریان سرنوشتساز را شناسایی کرد. در این نبشتار، پس از بیان ویژگیهای هر دوره، دعاوی و قرائتهای گوناگون شکّاکیت و نسبیتگرایی، به بررسی اجمالی آنها پرداخته شده است
در نقد این جریان باید گفت: شکّاکیت و نسبیتگرایی فراگیر، ادعایی نامعقول و غیرعقلانی است. کمتر خردمندی را میتوان یافت که چنین ادعاهایی را مطرح کند. بر اساس رویکرد قدما در معرفتشناسی، که متفکران مسلمان آن را تکمیل کرده و علم حضوری را نیز بر آن افزودهاند، انسان فیالجمله ـ معرفت یقینی دارد و این معرفت او خطاناپذیر، غیرقابل زوال و تردیدناپذیر است. بدینسان، با این شیوه میتوان پاسخهای بسیاری ارائه کرد. علیرغم وضوح بطلان شکّاکیت و نسبیتگرایی فراگیر، برخی از قرائتهای آنها پیچیده است و به تأمل بیشتری نیاز دارد که عبارتند از
1 تردید در معرفت به جهان محسوس؛ 2 تمایز میان پدیدار و پدیده. در اینجا ادعای دوم را، که مستلزم گونهای نسبیتانگاری در فهم انسان است، ارزیابی کردهایم
کلید واژهها
سوفسطائیان، پورنیسم، شکّاکیت ایمانگروانه، نسبیتگرایی فراگیر، نسبیتگرایی به لحاظ واقع، نسبیتگرایی به لحاظ فهم
میگویند
پروتاگوراس شاگردی داشت به نام أوالت که در نزد او فن خطابه و بیان میآموخت. استاد نصف اجرت را از پیش دریافت کرده بود و دریافت نصف دیگر را موکول به وقتی کرده بود که شاگرد در نخستین ادعای خود بر حریف پیروز شود. پس از پایان دوره آموزش، برای شاگرد موقعیتی برای اقامه دعوی پیش نیامد. استاد برای گرفتن اجرت خود، ادعانامهای به زیان او تنظیم کرده بود. گفت: تو چه در این دعوی پیروز شوی و چه محکوم، در هر صورت بازمانده اجرت را باید بپردازی؛ چه اگر در دعوی خود پیروز شوی، چون در نخستین دعوی خود، غلبه کردهای، مطابق پیمانی که با هم داشتهایم، باید دین خود را ادا کنی، و اگر هم مغلوب شوی، قضات تو را به ادای دین ناگزیر خواهند ساخت. شاگرد در جواب گفت: چنین نیست، و در هر دو صورت من دینی نسبت به تو نخواهم داشت؛ چه اگر غالب شوم، با دلیل ثابت کردهام که دینی بر عهده ندارم و بنابراین، داوران مرا معاف خواهند ساخت، و اگر محکوم شوم، باز نباید چیزی بپردازم؛ چه شرط ما این بود که اگر در نخستین دعوی خود پیروز شوم مدیون باشم! حاضران گفتند: این تخم زشتی است که از کلاغ زشتی مانده است
مقدّمه
فلسفه مغرب زمین از آغاز پیدایش، با جریانهای شکّاکانه و نسبیتگرایانه گوناگونی روبهرو بوده است. بسیاری از برجستهترین متفکران و اندیشهورزان برای مهار چنین جریانهایی اقدام کرده و با آن به مقابله برخاستهاند. معرفتشناسان معاصری که به فلسفه تحلیلی گرایش دارند، همچون اسلاف خود، به این مهم پرداخته، به مشکلاتی که شکّاکیت و نسبیتگرایی در برابر آنها نهاده، پاسخ گفتهاند. آنها پس از تعریف «معرفت» و تبیین ارکان و مؤلّفههای آن، اظهار میکنند:دستیابی بهمعرفت، هم درقلمروجهان محسوس و هم در قلمرو جهان غیرمحسوس، هم در مورد گزارههای پیشین و هم در مورد گزارههای پسین، امری ممکن، بلکه متحقق است و در تحقق فیالجمله آن، جای هیچ تردیدی نیست. بدینسان، از منظر آنها، معرفت دستیافتنی است و معرفتشناسی معاصر با این دیدگاه، شکّاکیت و نسبیتگرایی را به چالش فرامیخواند. در مقابل، نسبیتگرایان دستیابی به معرفت مطلق را انکار میکنند و همه ادراکات انسانها را، علیرغم تعارضها و اختلافهایشان، حقیقت و صادق میدانند؛ چنان که شکّاکان نیز دستیابی به معرفت را انکار میکنند یا دست کم در این مسئله اظهار تردید مینمایند
با وجود پیدایش جریانهای شکّاکانه یا نسبیتگرایانه افراطی در تفکر فلسفی مغرب زمین، در بستر تفکر و اندیشه اسلامی، چنین جریانهایی تکوّن نیافتهاند، بلکه سیر معرفتی روبه رشد بوده و بر استحکام دیدگاههای فلسفی و کلامی افزوده شده و بر پایههای این اندیشه ژرف، کاخی استوار و تمدنی با شکوه بنا شده است. در عین حال، به دلیل آنکه فلسفه اسلامی متأثر از فلسفه یونانی است و اینگونه مباحث در فلسفه یونانی مطرح شدهاند، متفکران مسلمان نیز در لابهلای مباحث فلسفی، استطراداً اینگونه مباحث را مطرح کرده و به آنها پرداختهاند
فیلسوفان مسلمان به مسئله شکّاکیت و نسبیتگرایی، نگاه ویژهای دارند؛ نگاهی متأثر از رویکرد قدما. آنها معرفتشناسی را با شک آغاز نمیکنند، بلکه فرض شک مطلق را تخطئه کرده، خروج از آن را با استدلال ناممکن میدانند. از منظر آنها، ما ادراکات صادق، بلکه یقینی و تردیدناپذیر بسیاری داریم؛ همچون وجود خود و قوای ادراکی و تحریکی خود، احساسات و انفعالات نفسانی خود، اصل علّیت، اصل امتناع اجتماع دو نقیض، اصل امتناع رفع دو نقیض، و قواعد بدیهی منطق. به نظر آنها، مهمترین مشغله معرفتشناسی این است که گزارههای صادق و مطابق با واقع را از گزارههای کاذب و غیر مطابق با واقع از راه ارجاع آنها به اینگونه معرفتها تمییز دهد. در هر صورت، متفکران مسلمان با این رویکرد ویژه، به شکّاکیت و نسبیتگرایی پرداختهاند و بر دستیابی به معرفت، به ویژه معرفت گزارههای یقینی و تردیدناپذیر، اصرار ورزیدهاند. معرفتشناسان مسلمان و معرفتشناسان معاصر غرب با وجود اختلاف نظری که در معرفت یقینی دارند، شکّاکیت و نسبیتگرایی را مردود میدانند
بدونتردید، میتوان ادعا کرد که پاسخ به شکّاکیت و نسبیتگرایی و حل مشکلهای آنها دغدغه همه معرفتشناسان با هر گرایش و رویکردی است. به دلیل اهمیت این مبحث، لازم است این مسئله جداگانه مطرح گردد، تمایز نسبیتگرایی و شکّاکیت شرح داده شود، به پیشینه ادوار و مراحل گوناگون آن در تاریخ تفکر مغرب زمین نگاهی گذرا افکنده شود و استدلالهای مدافعان شکّاکیت و نسبیتگرایی مرور شوند
پیشینه: دورههای هجوم شکّاکیت بر دانشهای نظری و ارزشی
تاریخ اندیشه مغرب زمین، از دیرباز تاکنون، با جریانهای نسبیتگرایانه و شکّاکانه بسیاری رو به رو بوده است. امواج سهمگین شکّاکیت و نسبیتگروی عرصه تفکر و دانشهای نظری و ارزشی اروپا را مورد تاخت و تاز قرار داده، آثار زیانباری بر تفکر آن سرزمین نهاده است. این پدیده نه یک بار، بلکه بارها و در دورههای حسّاسی به وقوع پیوسته است. میتوان دست کم نُه دوره یا جریان سرنوشتساز را شناسایی کرد که بدین شرحند
1 شکّاکیت و نسبیتگرایی در آغاز پیدایش فلسفه یونانی
شکّاکیت ونسبیتگرایی درمغرب زمین، سابقهای بس دیرین دارد و تا اعصار بسیار دور قابل تعقیب است. میتوان گفت: شکّاکیت و نسبیتگرایی با سوفسطاییان (سوفیستها) در یونان باستان، در قرن پنجم پیش از میلاد مسیح آغاز میشود. «سوفسطایی، که معرّب سوفیست است، به معنای دانشور و آموزگار میباشد. این واژه در آغاز کاربرد، معنای مثبتی داشت و در مورد حکمای سبعه و حتی خود سقراط به کار میرفت، ولی به تدریج در مورد کسانی به کار رفت که مغلطه میکردند و با استدلالهای باطل، حقی را باطل و یا باطلی را حق جلوه میدادند. سوفیستها، که معمولاً از دانشهای عصر خود اطلاعات خوبی داشتند، افراد سخنوری بودند که به خطابه و وکالت اشتغال داشتند و شاگردانی را بدین منظور پرورش میدادند. آنها در خطابه و دفاع چنان ورزیده شده بودند که طرفین یک گزاره (هم ایجاب و هم سلب آن) را اثبات میکردند و برای هر یک استدلال اقامه میکردند.»
سوفیستها دیدگاه واحدی نداشتند، بلکه آراء آنها گوناگون و متعارض با یکدیگر بود. در عین حال، همه آنها در جریان شکّاکیت و نسبیتگرایی به نحوی سهیم بودند و در این امر علی رغم قرائتهای مختلف اتفاق نظر داشتند. از آنها اثری مکتوب بر جای نمانده است تا در مورد نسبتهایی که به آنها داده میشود داوری آسان باشد. البته مورّخان به اتفاق، عبارتهایی از آنها نقل کردهاند که از آنها شکّاکیت و نسبیتگرایی استفاده میشود و معاصران آنها همچون سقراط (469ـ399 ق.م) و افلاطون (427ـ347 ق.م) و ارسطو (4/383ـ322 ق.م)، از آن عبارتها نیز چنین برداشتی داشته و به صورت شفاهی یا مکتوب به مقابله با آنها برخاستهاند. بدینروی، فیلسوفان این عبارتها را جدّی تلقّی کرده، و برای تمدن و تفکر بشری احساس خطر کردهاند و سرسختانه و در عین حال، منصفانه به دفاع برخاستهاند. تلاشهای سقراط و افلاطون در پاسخ گویی به آنها، بدانجا منتهی شدند که این جریان از حرکت پر شتاب خود باز ایستاد و مهجور شد. واژه «سوفیست» (سوفسطی)، که روزگاری به معنای دانشور و آموزگار بود و شخص منتسب به آن جایگاه ویژهای در اجتماع بخصوص در میان جوانان ـ داشت، به واژهای منفور تبدیل گردید. در این زمان، از منظر دانشمندان، سوفیست تاجری بود که، به تعبیر سقراط، «کالای معنوی» مبادله میکرد و در ازای آن، مزد میگرفت4 و با سرهم کردن چند استدلال مغالطی، حقی را باطل جلوه میداد یا باطلی را حق. این نسبت آنچنان رواج یافت که در فلسفه اسلامی نیز «سفسطه» به معنای «مغالطه» به کار رفت و سوفسطاییان را، که «عنادیه» نام نهادند، گروهی میدانستند که با مغلطه، منکر معرفت یقینی بوده، وجود همه چیز و معرفت به آنها را انکار میکردند
سوفیسم، که ظهور و سقوط آن تقریباً در نیمه دوم قرن پنجم قبل از میلاد بود، تفکر بشری را در حوزههای گوناگون با چالشهای جدّی مواجه ساخت و در حوزه ارزشهای اخلاقی و حقوقی، در خداشناسی و هستیشناسی، بلکه در شناخت خود و شناخت جهان خارج و دیگران، فیلسوفان را به مبارزه فراخواند و در پیش روی آنها، پرسشهای خطیری مطرح کرد؛ پرسشهایی که حتی پس از سقوط آن، در اندیشه فلسفی باقی ماندند و فیلسوفان برای یافتن پاسخهایی به آن پرسشها از آن زمان تاکنون در تکاپو و تلاش بودهاند. بدینسان، گرچه سوفیستها از یاد رفتند و جز در گوشه و کنار کتابهای تاریخ فلسفه کمتر نامی از آنها به چشم میخورد، مسائلی را که آنه به هر انگیزه و هدفی مطرح کردند، باقی ماندند و متفکران سراسر جهان برای یافتن پاسخ و راه حلی برای آنها به تلاش برخاستند
مورّخان فلسفه تعداد کسانی را که سوفیست به حساب آمدهاند تا یازده نفر شماره کردهاند که مهمترین آنها عبارتند از: 1 پروتاگوراس؛ 2 گرگیاس؛ 3 پرودیکوس؛ 4 هیپایس. آنها در حوزههای گوناگون معارف بشری آراء مختلف و احیاناً متعارضی داشتند، اما در عین حال، در مسائل معرفتشناسی شکّاک یا نسبیتگرا بودند. برخی از آنها از شکّاکیت حمایت میکردند و در واقع، بنیانگذار شکّاکیت بودند و برخی دیگر نسبیتگرا بودند و کوشیدند نسبیتگرایی را ترویج کنند
پروتاگوراس (480ـ410 ق.م)، که اولین و برجستهترین سوفیست شناخته شده است، کتابی تألیف کرد که آن را حقیقت یا بطلان استدلالها نام نهاد. این کتاب از بین رفته و تنها تکّههایی از آن باقی مانده است که آن تکّهها را نیز افلاطون و ارسطو و مانند آنها در آثار خود ذکر کردهاند. مشهورترین گفتار وی این است: «انسان مقیاس همه چیزهاست. مقیاس هستیِ چیزهایی که هست و مقیاس نیستیِ چیزهایی که نیست.»
منظور وی از «انسان» چیست؟ افراد انسان یانوع انسان؟ یا اینکه کُلاً او از این مسئله غفلت ورزیده است؟ سقراط در رساله ثئای تتوس به صراحت اذعان میکند که مراد وی افراد و اشخاص است و نه انسان کلی. توضیح آنکه سقراط پس از نقل عبارت مذکور و انتساب آن به پروتاگوراس، ثئای تتوس را مخاطب قرار میدهد و میگوید: «گمان میکنم که این سخن را شنیده یا خوانده باشی.» جالب توجه است که ثئای تتوس در انتساب این سخن به پروتاگوراس تردید نمیکند، بلکه اظهار میدارد که بارها این عبارت را خوانده است. سپس سقراط مقصود پروتاگوراس را چنین شرح میدهد
«سقراط: و مقصودش این است که هر چیز برای من چنان است که بر من نمودار میشود، و برای تو آن چنان که بر تو نمودار میگردد؛ زیرا من و تو هر دو آدمی هستیم
ثئای تتوس: مراد او بی شک همین است»
سقراط در ادامه، با ذکر مثال سرد و گرم بودن یک شیء برای دو نفر در یک زمان، بر تفسیر فوق تأکید میورزد و اظهار میدارد: هنگامیکه کسی به سرد بودن شیئیحکم میکند، آیا به این دلیل است که آن شیء فی نفسه سرد است، یا مطابق نظر پروتاگوراس، به دلیل آنکه آن را سرد مییابد سرد است و برای دیگری سرد نیست؟
از اینرو، میتوان نتیجه گرفت که از منظر پروتاگوراس، «هیچ چیز فی نفسه وجود ندارد و نمیتوان برای چیزی صفتی معیّن و معلوم قایل شد.»8 مقیاس هستی یا نیستیِ اشیا انسان است. اگر چیزی برای من سرد نمایان میشود آن چیز سرداست، و اگر دیگری احساس میکند که آن گرم است و برای او گرم نمایان میشود آن شیء گرم است. بدینسان، پروتاگوراس نظریه نسبیت را در معرفت، بنیان مینهد و گفتار وی عموماً سرآغاز و مانیفست نسبیتگروی تلقّی میگردد. افزون بر این به دلیل اینکه مراد وی از اشیا و چیزها شامل ارزشها نیز میگردد، در مورد معرفتهای ارزشی، همچون اخلاق و مانند آن نیز به نسبیت قایل میشود و در نتیجه، نسبیتگروی را در مورد مفاهیم ارزشی، به ویژه مفاهیم اخلاقی، مانند خوب و بد، عدالت و ظلم، برای اولین بار مطرح میکند

غیرآرشیویها
-
مقاله بررسی عوامل موثر بر روی کارایی کلکتورهای خورشیدی مشبک تحت
مقاله تغییرات شاخصهای تنسنجی و لیپیدهای سرم بر حسب نمایهی تودهی
مقاله رایگان مختصری از فعالیت صندوق ضمانت صادرات تحت word
مقاله میراکردن نواسانات بین ناحیه ای با استفاده از سیگنال محلی د
مقاله Classification of damage modes in composites by using prin
مقاله استفاده از رویکرد تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس در مک
[عناوین آرشیوشده]